ما و کارن

ساخت وبلاگ
از تولد ۱۲ سالگی کارن ننوشتم در فروردین. یه کیک خامه ای درست کردم و زیر سایه ی شمعدونی ها در ایوون خونه، جشن گرفتیم. شمعدونی ها امسال غوغا کردن.خیلی زیبا شدن و پر از گل شده ایوون.‌حیف کروناست. هیچکس نمی تونه بیاد خونه ی ما. دریا روز تولد خودش رو داشت، اما تولد کارن رو هم مصادره کرده بود.اولین سالی بود که خامه ی قنادی خریدم و می خواستم کیکی درست کنم، محشر.از کارن پرسیدم دوست داری تم تولدت چی باشه؟ گفت هیچی. گفتم هیچی؟ فوتبالی، کارتونی، فیلمی چیزی. گفت همون خامه و شکلات خوبه. پسرم منو راحت کرد. چون واقعا بقیه ی هماهنگیا کار سختی بود. شمع دوازده روی کیک می درخشید. ما و کارن ...ادامه مطلب
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 30 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 4:21

سلام کارن عزیزم.تو امسال بهار وارد ۱۵ سالگیت شدی و خیلی چیزهای خوب در موردت می‌بینم که واقعا کیف می‌کنم.ما یه سری جلسه داریم به اسم‌ "پای به راه "که توی اون صحبت های روانشناسی می کنیم در واقع پادکست خوانی داریم.چیزی که توی این پنج سال گذشته که اومدیم لاهیجان هر بار که میرفتیم تهران و پادکست ها را گوش میکردیم درومد. از پادکست پرچم سفید تا مجتبی شکوری و چنل بی و... همیشه با هم شنیده بودیم ولی هیچ وقت نشده بود که در موردش صحبت بکنیم خیلی خوشحالم که تو به این جلسات می آیی و اظهار نظر می کنی و اظهار نظر هات خیلی منطقی و اصولی به غیر از اون میبینم که توی کلاس زبان خیلی خوب هستی و خیلی خوشحالم که روزهایی که بسیار افسرده بودم توی خونمون توی بیمه در تهران و به زور خودمو می کشیدم بیرون که بتونم تورو به کلاس ببرم، کلاس زبان یا موسیقی، با وجود اینکه به هر حال مستمر نشد چه رفتن به کلاس هرمس، چه رفتنت به کلاس های زبان کیش که هر دوش برای خود من خیلی سخت بود ولی از وقتی اومدیم لاهیجان کلاس زبان باران خیلی بهت نشست.دیگه ولش نکردی و یه روز معلم ریاضی‌ت خانم صدر ممتاز به من گفت حالا که کارن اینقدر استعداد زبان خوندن داره چرا نمیزاری چند تا زبان یاد بگیره؟ من به بابا پیشنهاد دادم که خیلی خوبه که بتونیم برای فرانسه اقدام کنیم و البته که بابا خیلی استقبال کرد و سریع پیگیری کرد.من همیشه فکر میکردم که از اون زمانی که به فکرم رسید به زمانی که تو بری و ثبت نام کنیم یک سال طول میکشه اما بابا خیلی سریعتر ثبت نام کرد و پیگیر کارات شد. که حتی امسال تابستون دوست داشتنی کار کنی و پول در بیاری. اولین متنی که خودت به کمک بابا ترجمه کردی از دوستش گرفت و یه مقاله سنگین، برای یه دانشجوی دکتری جنگل بود پر از اصطل ما و کارن ...ادامه مطلب
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 28 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 4:21

از تولد ۱۲ سالگی کادن ننوشتم در فروردین. یه کیک خامه ای درست کردم و زیر سایه ی شمعدونی ها در ایوون خونه، جشن گرفتیم. شمعدونی ها امسال غوغا کردن.خیلی زیبا شدن و پر از گل شده ایوون.‌حیف کروناست. هیچکس نمی تونه بیاد خونه ی ما. دریا روز تولد خودش رو داشت، اما تولد کارن رو هم مصادره کرده بود.اولین سالی بود که خامه ی قنادی خریدم و می خواستم کیکی درست کنم، محشر.از کارن پرسیدم دوست داری تم تولدت چی باشه؟ گفت هیچی. گفتم هیچی؟ فوتبالی، کارتونی، فیلمی چیزی. گفت همون خامه و شکلات خوبه.  پسرم منو راحت کرد. چون واقعا بقیه ی هماهنگیا کار سختی بود. شمع دوازده روی کیک می درخشید.  ما و کارن ...ادامه مطلب
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 14:19

با مدرسه ماجرا داریم. کلاسها که آنلاین برگزار میشه هیچ انگیزه ای در من و در کارن ایجاد نمی کنه. سعی کردم با خودم کنار بیام و همراه بشم. کار خیلی سختیه، معلم کارن مجبوره_می فهمم_که دقیقا به اندازه ی کل ما و کارن ...ادامه مطلب
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 70 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1400 ساعت: 0:46

دریای عزیزم امسال سال ۹۹ آخرین سال از قرن ۱۳۰۰ ت و احساس دوگانه‌ای دارم هم خوشحالم از اینکه همه چیز در زندگی برای ما رو به روال است اما کل مردم کره زمین با این بیماری کوبید ۱۹ دست و پنجه نرم می کنند ما و کارن ...ادامه مطلب
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 10 ارديبهشت 1399 ساعت: 2:06

کارن دوست نداره مشق بنویسه. هیچ کار یتو دنیا سخت تر از مشق نوشتن نیست. دیروز که رفتم دنبالش مدرسه، دیدم داره گریه می کنه. نگو مشقهاش رو ننوشته بوده و خانوم گفته فردا نمی تونی ورزش کنی. کمکش کردم آروم ما و کارن ...ادامه مطلب
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 108 تاريخ : شنبه 25 اسفند 1397 ساعت: 14:22

کارن به کلاس فوتبال می ره، آّبانماه اولین گل رو در تمام عمرش زد و امروز هم اومد و گفت که گل دومش رو زده.

ما و کارن ...
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 89 تاريخ : شنبه 25 اسفند 1397 ساعت: 14:22

کارن عزیزم. الان دیگه تقریبا داره سه ماهی میشه که ما به لاهیجان اومدیم . اینجا رو دوست داشتی و اسفند ماه که من همچنان برای مهاجرت 50-50 بودم، تصمیم نهایی م رو منوط کردم به علاقه ی تو . البته یه دو بار ما و کارن ...ادامه مطلب
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 155 تاريخ : يکشنبه 28 مرداد 1397 ساعت: 8:35

سال96برای همه ی ما هیجان انگیز بود. دریا به دنیا اومد، کارن دوچرخه سواری یاد گرفت، من تبدیل شدم به یه مشاور تلفنی واقعی و... معلم کارن امسال خیلی بهتر بود و هر چند شکایت های همیشگی رو داشت اما خیلی من ما و کارن ...ادامه مطلب
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 129 تاريخ : شنبه 20 مرداد 1397 ساعت: 3:39

هوا بس ناجوانمردانه آلوده بود و بابا حمید پیشنهاد داد بریم لاهیجان خودش هم آخر هفته کار و بار داشت. اینه که همراه بابا بزرگ رفتیم شمال. من و کارن روی صندلی عقب ماشین به توافق رسیدیم و می تونستیم هر دو مون دراز بکشیم. تو تالاب بوجاق به کارن خیلی خوش گذشت البته خیلی هم خسته شد و از بابایی کلی کولی گرف ما و کارن ...ادامه مطلب
ما را در سایت ما و کارن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 22:11