معلم کارن امسال خیلی بهتر بود و هر چند شکایت های همیشگی رو داشت اما خیلی منطقی و انسانی برخورد کرد. من و حمید هم.کارن رو بردیم و زیر نظر مشاور تمرینهایی برای افزایش مهارتهای بدنی ش انجام دادیم. هرگز باور نمی کردم بتونم امسال رو اینطور خوب و اروم از سر بگذرونم. هر چند روزها و شبهایی که در تهران زلزله اومد و یا خبرهای بد پشت سر هم، همه ما رو نا امید و خسته و.نگران کرد. اما هر چه بود گذشت. هیچوقت نگرانی کارن رو وقتی زلزله اومد، فراموش نمی کنم. چقدر استرس داشت که نکنه ما رو از دست بده. کارن و همه ی ما به مقوله ی مرگ دقیق تر نگاه کردیم. شبی که به اجبار و بخاطر برف، همراه قدسی توی فرودگاه امام خمینی به صبح رسوندیم. حادثه ی کشتی و هواپیماو...
امسال کارن تقریبا نصف روزها رو خودش رفت مدرسه و برگشت و این هم پیشرفت خیلی بزرگی بود.
کارن عزیزم خیلی دوستت دارم. احساسات قشنگت رو . حرفهای امید دهنده و زیبات رو . قدرت بیان خوبت رو. توانمندیهات رو که کم کم دارن خودی نشون می دن. می دونم که سال اینده برای همه ی ما سال بهتری خواهد بود.
ما و کارن ...برچسب : نویسنده : 5mavamochola بازدید : 131